دلبندمون سیدمسیحا جوندلبندمون سیدمسیحا جون، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
دلبندمون سیدمحمد جوندلبندمون سیدمحمد جون، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
باباجونباباجون، تا این لحظه: 43 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ مسیحا نفسوبلاگ مسیحا نفس، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

مسیحا نفس

پسر که داشته باشی غم نداری

کلی شیرین زبون شدی...

میخام از حرف زدن وفرهنگ لغت پر و پیمون پسرم بنویسم: روزی که با گفتن "مام و به و بابّا " شروع کردی به حرف زدن، درست در هشت ماهگی بود *پسر نازنینم جزو دسته آدمهای سمعیه (یعنی شنیداری) چرا که از لحظه تولد تا همین حالا که یک سال و سه ماه داره خیلی خیلی خوب گوش میده از وقت هایی که مامان براش آواز و شعر و لالایی و قصه میخونه بگیر تا وقتی هایی که درباره ی تموم کارهایی که داره انجام میده باهاش حرف میزنه و مسیحا نفس مامان به دقت تمام خوب گوش میکنه و یاد میگیره نازنین مامان!  اینطور شد که ما آروم آروم شاهد بودیم که  شما از نه ، ده ماهگی رسما صحبت کردن رو شروع کردی ...
28 آذر 1394

اربعینی دیگر...

  این روزها هیچ حرفی بهتر از کلمه هایی نیست که بوی تربت می دهد... بوی کربلا می دهد... راستش را بخواهی هیچ جوره فکرش را نمی کردم  امسال هم باید پاهایمان بی تاول بماند...   ...
10 آذر 1394

سلام به آخرین ماه پاییزی..

چند وقته حسابی درگیر بودم... خونه و مهمونداری و... بعدشم یه جشن تولد کوچیک برا باباجون... در حال حاضر هم دارم دایره المعارف شازده کوچولو رو تألیف میکنم... زودی برمیگردم... انشاءا... بعد اربعین... راستی دیروز برای اولین بار تقریبا 3-4 ساعت به باباجون سپردمت و با همراه عزیزجون و پدرجون رفتیم سینما... فیلمش حرف نداشت... "محمدرسول ا..." عالی بود... فضایی بود برا خودش... بسیار لطیف... تنها حرفی که بعدتماشای فیلم و بیرون اومدن از فضای سینما زدم این بود: "تو فیلم خوب بودن خیلی آسونه... .ولی وقتی پاتو میذاری تو دنیای واقعی... ...
9 آذر 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسیحا نفس می باشد